علیعلی، تا این لحظه: 14 سال و 19 روز سن داره

قدم به قدم با علی عزیز مامان و بابا

خلاصه آنچه گذشت

اسفند و فروردین سرمون خیلی شلوغ بود. 25اسفند شروع کردیم به اسباب کشی. روز اول آشپزخونه و یکسری وسایل سبکتر آوردیم آقا 8 مرتبه با ماشین کیپ کیپ وسایلمون رو آورد.عمه مدی و عمه پری و زن عمو هم کمک می کردن. هوا خیلی سرد بود ولی خوشبختانه بارندگی نداشتیم. شب خونه آقا خوابیدیم. فرداش رفتیم سر کار و عصرش هم بقیه وسایل رو ماشین گرفتیم آوردیم.ایاز هم اومده بود شیراز و اومد کمک برای وسایل سنگین. خلاصه تا چند روز درگیر اسباب کشی بودیم برعکس کار ادارمون هم خیلی زیاد بود آخر سالی . سال تحویل تصمیم گرفتیم خونه خودمون باشیم.  دفعه قبلی که این موقع خونه خودمون بودیم سال اول ازدواجمون بود(عید88). عید 89خونه آقا، عید90 خونه آقا برفی، عید 91 شاهچراغ و عید...
20 فروردين 1393
1